اولین یلدای ما با آرتین
امروز 1 دی هست و دیشب شب یلدا بود و خونه مامان بابایی بودیم و کلی هم خوش گذشت آرتین که خیلی خسته شد دلش میخواست بخوابه. آتنا و عمه جون هم بودن که عمه تازه مریضیش خوب شده بود و فکر میکردیم اتنا هم بگیره که نگرفته بود و امروز عمه جون زنگ زد که آتنا هم گرفته پس ممکنه آرتین هم آبله مرغان بگیره. خیلی نمیترسم چون پزشک آرتین گفته از یک تا 5 سال اگر بگیرن بهتره با چند تا تمام میشه. بابایی آرتین هم نگرفته و ممکنه هر دو با هم بگیرن. خلاصه شب یلدا هم زیاد عکس ننداختیم. امشب هم قراره بریم خونه بابایی و مامانی مامان و یه شب یلدای دیگه داشته باشیم. اگه عکس انداختیم بعدا میزارم عکساشو.
الان از خونه دوستم اومدم و عکسای آتلیه که چند ماه پیش انداختیمو گرفتم. یک سری هم برای تولد سفارش دادم و اگه وقت بشه تو این یکی دو روز ارتینو ببرم و عکس یک سالگی بگیرم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی