غلت زدن آرتین جونی

آرتین خوشگلم سلام!

عزیز دلم امروز ٨٦ روز از قدم گذاشتنت تو این کره خاکی میگذره. خیلی روزای سختی بود. خدارو شکر یکماهت که گذشت بهتر شدی و همانطور که دکتر نریمان گفت تا ٧٠ روز نی نی ها گریه شدید دارن تو هم بعد ٧٢ روز بهتر شدی. من و بابایی دیگه داریم ازین لحظات شیرین لذت میبریم. خانواده من و بابایی هم همینطور. هر روز شیرینتر از قبل میشی. امروز دوشنبس و ساعت ٧ صبح بعد شیر خوردن خوابیدی و من صبحانه خوردم تا ٩و٥٠ داشتم باتل حرف میزدم دیدم یکدفعه صدای گریت میاد . با بابایی تو اتاق خواب بودی اومدم دیدم وای پسرم غلت زده و صورتش رو بالشه. از خوشحالی زودی بغلت کردمو بوسیدمت و بابایی هم بیدار شده بود قربون صدقت میرفتیم . خیلی دوستت داریم مامانی. وقتی میبینیم دنیای تو خلاصه شده تو بغل ما احساس مسئولیت بیشتری میکنیم. وقتی شیر میخوری دلم میخواد محکم فشارت بدمو ببوسمت از بس نازو شیرینی و همانند اسمت پاک. عزیزم ما همه آرزومون خوشبختی توئه. اینو بدون منو بابایی دیگه یادمون رفته خودمونم هستیم. همه زندگیمون شدی. همه حرفمون تو شدی. همه برنامه هامونو با تو تنظیم میکنیم عشقم. خداروشکر که اومدی تو زندگی منو بابایی. قبل از اینکه بیای فکر میکردیم خیلی خوشبختیم حالا که اومدی میبینیم چقدربودنت برامون لذت بخشه.