سونو گرافی و آز مایش غربالگری
عزیزم روز ٢٨ تیر رفتم پیش دکتر و فرستاد سونو و آزمایش غربالگری.البته نوشت برای روز ٦ تیر که اون موقع اولین روز هفته ١٣ هستی عزیزم. خاله مونیکا که دل تو دلش نبود ببینه معلوم میشه دختری یا پسر. مامان مامانی اون روز نامزدی دعوت بودن. منم برای ٥ عصر وقت سونو داشتم. با بابایی رفتیم . تو راه همش دعا میکردم سالم باشی و بتونم ببینمت. وقتی رسیدیم اونجا خلوت بود صدام زد منشی و من رفتم پیش دکتر و بابایی بیرون منتظر موند . دکتر خوب و مهربونی بود ولی اصلا حرف نمیزد . تا دستگاه رو گذاشت رو دل مامانی دیدمت. وای چقدر خوشحال شدم. یه نی نی ناز کوچولو تو دل منه. اولین چیزی که به نظرم اومد این بود که چقدر شبیه کوچیکیای بابایی هستی. یادم رفته بود چیزی بپرسم یکدفعه خانم دکتر صدای قلبتو گذاشت وای چقدر برای من این صدا دلنشین بود. از دکتر کم حرف پرسیدم سالمه گفت سالمه. منم خوشحال شدم. دستگاه رو گذاشت گفتم معلوم نیست دختره یا پسر گفت ندیدم. و دوباره چک کرد ولی چون بند ناف دورت بود نتونست ببینه. بابایی میگفت تا آخرش که از تو دل مامانی بیای تو بغلمون نفهمیم چیه. ولی من میخواستم ببینم تا برای اومدنت خونه رو آماده کنم و برات کلی چیزای خوشگل بخریم.بع سونو رفتیم آزمایشگاه و قرار شد ١٧ تیر جوابشو بدن ولی از بس من زنگ زدم زودتر آماده کردن با بابایی رفتیم گرفتیم خیالمون راحت شد.