5ماهو 24 روزگی آرتین و خوردن اولین غذا تو هفته گذشته
سلام آرتین خوشگلم
چند وقته تنبل شدم زود به زود نمیام آپ کنم. همشم که با کوچک کردن سایز عکسا مشکل دارم. خیلی عکس داری. چون دوربین نیمه حرفه ای هست باید سایزشو کوچک کنم که گاهی کامپیوتر سیو نمیکنه . نمیدونم دلیلش چیه. حالا بازم سعی میکنم.
تو این چند روز تیم ملی راه یافت به جام جهانی برزیل. ما هم که خوشحال شدیم. اون روزو رفتیم بیرون . توهم که خوابت میومد همش میخوابیدی وقتی بیدار میشدی با تعجب همه جارو میدیدی. یه بار یه ماشین کنارمون ایستاده بود تا تورو دیدن همشون جیغ زدن وای اینو ببین چه نازه. که تو هم از بس تعجب کرده بودی خشکت زد. همه خندشون گرفت. خلاصه شب خوبی بود ٣ ٤ ساعتی بیرون بودیم.
از این هفته فرنی رو شروع کردم چقدرم دوست داری. قربونت بشم. خیلی خوشگل میخوری. اولش قاشقو میک میزدی. تا از دهانت در میاوردم جیغ میزدی فکر میکنی باید تمام مدت تو دهانت باشه و میک بزنی مثل شیر خوردن. ولی بعد ٢ روز فهمیدی چه جوری بخوری. امروزم میخوام اولین سوپ رو برات درست کنم. این هفته فقط آبشو میخوری واز هفته دیگه خودشم له میکنم بخوری.
مدام صداهای جدید در میاری. انگار حرف میزنی. قبلا وقتی مامانی من باهات پشت تلفن حرف میزد صداهای کمی درمیاوردی و تعجب میکردی. الان هم تعجب میکنی هم میخندی هم صداهای با مزه در میاری. مثلا مامانی گفت بیا اینجا خونمون میای گفتی اااااااااااااااااه. البته با کسره زیر ا.
متاسفانه عزیز جونم مریضه و تو بیمارستانه و ما گاهی میریم بهش سر میزنیم ١ بارم تورو بردم که پشیمان شدم از بس آلودگی زیاده همش میترسیدم مریض بشی. با اینکه دستمونو میشستیم. امیدوارم همه مریضا سلامتیشونو بدست بیارن و عزیز جونم خوب بشه. دلم میگیره یادش میوفتم. امروزدوشنبه سوم تیر ماه ٩٢ نیمه شعبانه و تولد امام زمان. عید همگی مبارک.
فردا هم تولد مامانی منه. مامان جونم تولدت مبارک. امشب براش یه تولد خونوادگی کوچیک میگیریم.و اولین سالیه که آرتینم تو تولد مامانیشه.